خلاصه داستان : "جنیفر" نویسنده است که بر روی یک کتاب جدید کار می کند و برای به پایان رساندن آن به مکانی در خارج از شهر می رود.او کلبه ای در خارج از شهر اجاره می کند اما این کار او توجه چند مرد محلی را جلب می کند.آنها به "جنیفر" در دهکده حمله می کنند.پس از این حمله او که بهبودی خود را بدست آورده شروع به انتقام گیری می کند...

خلاصه داستان : ساکنان رودخانه ی خون تا زمانی که به خانم ایزابل و دخترش وفادار بمانند زندگی خوبی خواهند داشت. ایزابل اما چنین احساسی نسبت به بیگانگان دهکده شان ندارد. با شروع باران خون، سلسله ی رودخانه ی خون به اتمام می رسد.

خلاصه داستان :چهار سال پس از اینکه زنی از حمله کنندگان به خود انتقام می‌گیرد، با خشم خانواده افرادی که به قتل رسانده مواجه می‌شود ....

خلاصه داستان :یک زن بیوه در شهر کوچک (کامیل کیتون) با اخاذی های زیادی روبرو است...